۱۳۸۷ فروردین ۱۳, سه‌شنبه

Our Pragmatism

این متن که در ششم فوریۀ 2006 نگاشته شده بود، از یک گفتگاه قدیمی بدینجا منتقل شد.

آگاهی، اگر نه همه ِفرهنگ و اگر نه خود ِ فرهنگ، دست ِ کم بخشی از فرهنگ است. پس نقد آگاهی مستلزم نقد فرهنگ است؛ چه فرهنگ سیاسی و چه هر فرهنگ دیگر.
فرهنگ ما آکنده از یکی از پر تنوع ترین و در عمل متضادترین عناصر فرهنگی است. این آمالگام پیچیده در شرایطی شکل گرفته که برخی از ویژگیهایش هنوز هم ادامه دارد و در نتیجه احتمال کمی برای تغییر آن آمالگام (ملغمه) در اختیار می گذارد. اما برخی از اجزای شرایط مذکور تغییر کرده و لذا می توان وباید برای تغییر بخشهای دیگر آمالگام ِ خشک شده اما منعطف و قابل تغییرمان تلاش کرد و آن را تغییر داد. از سوی دیگر، نتیجۀ این آمالگامی، ویژگیهایی از شمار "تضاد اخلاق نظری و اخلاق عملی ما ایرانیان" است. چنین ویژگی ای ناشی و حاکی از پراگماتیسم عمیقی است که ریا و دروغ نیز از عوارض آن هستند. در این فرهنگ تقریبا جایی برای هیچ اصلی باقی نمی ماند و اصولگرایی تقریبا واژه ای بی معنی است. در حالی که بازسازی اجتماعی و هرگونه سنگ بنای آینده به اصولی احتیاج دارد که هیچ تغییرگرا و انقلابی ای را هم از آن گریزی نیست، چه رسد به محافظه کار.
به نظر من شرایط کنونی، صرف نظر از سپهر سیاسی و امکانات نسبی و نه چندان کارآمد ِفرهنگ سازی ِ این سپهر، در هزار سال گذشته از حیث امکان و احتمال تغییر این پراگماتیسم ِ نهادی شده بی سابقه است . تنها اشکال و ضعف جدی ما فقدان نظریه های کلان یاعام و تاریخ شمولی لازم است. به دیگر سخن، مشکل از این حیث (تغییر یا تعدیل این پراگماتیسم) بیشتر در عامل ذهنی است، تا عامل عینی.
با این حال، ضروری است که هر چه بیشتر این پراگماتیسم شناخته و نقد شود.

برچسبها: ,

1 Comments:
Anonymous seyyed said...
با سلام وبلاگ زیبا و نوشته های خوب و جامعی دارید. خوشحال شدم که با وبلاگ شما آشنا شدم و امیدوارم موفق و پیروز باشید.
ظاهرا جنابعالی با دکتر منوچهر آشتیانی رابطه ای دارید، از آنجا که ما برای یک سخنرانی علمی دوست داشتیم با ایشان تماسی داشته باشیم، بسیار ممنون می شویم اگر کمکی از شما در این زمینه بیاید، از ما دریغ نفرمایید. با سپاس
3/09/2006 10:04 PM

هیچ نظری موجود نیست: