۱۳۸۷ فروردین ۱۴, چهارشنبه

ارتدکس

این متن که در نوزده سپتامبر 2006 منتشر شده بود، از گفتگاه قدیمی بدینجا انتقال یافت.
این متن 14 روز قبل در حین برگزاری یکی از جلسات که نویسندۀ متن حوصلۀ شرکت در مباحث آن را بیش از علاقه اش به انگیزه های نوشتن این متن نداشت، به نگارش درآمد. نویسندۀ آن حسن (دکتر سید ابوالحسن ریاضی) است. از حیث متن و توصیف ِ مفهوم ِ موصوف، متن شایسته ای است. اما این که وصف کدام کیستی است، برآنم که سخنی نگویم، الا جمله ای در انتهاء. آنهم نه در رد و تأیید، صرفاً تعریضی اما نه دارای متن، تنها در حاشیه.
هنگامی که متن را بر من خواند، گفتم که آن را درج خواهم کرد ولی جواب نخواهم داد. چنین گفت و با عجاب شدیدی چنین نمود که « تو؟ تو؟ تو جواب نمی دی؟» پاسخ دادم که نه! جواب نمی دم. و افزودم که او تجربۀ خود یابی ای را که حاصل ِ ماحصل جدایی است ندارد و اگر داشت، شاید در می یافت که چرا و چگونه آدم می تواند در مقام جنگ نباشد (تا نیازی به پاسخ پدید نیاید).... متن او چنین است:
"ارتدکس صفتی است که به وضوح بار مذهبی، معنا و سیاق مذهبی و شالوده ای دینی دارد. ارتدکس واژۀ تعین یافتۀ کسی است که در سلوک شخصی، نوع اندیشیدن، چکونگی برقراری رابطه با دیگرای، فهم جهان هستی و...بیش و پیش از آنکه به عقل و اندیشۀ بشری اتکاء کند، به آموزه های پیشینی و متآثر از الزامات دینی وابسته است. به عبارت دیگر نمی اندیشد، اندیشه می شود، اندیشه شدنی صُلب، لا یتغیر، بی رحم - حتی نسبت به خود فرد- و بی پرسش. ویژگی ممتاز یک ارتدکس ارزشهای قدسی یا شبه قدسی و لاهوتی است. گویی سنگ محک و شاهین ترازوی تمامی اعمال، افکار ورفتار شخص این جهانی نیست. پس باید آن را در هر شرایطی پاس داشت و با آن همه چیز را سنجید. ارتدکس اساساً ایدئولوژیست است. از این روست که میان یک مسیحی، مارکسیست، مسلمان، بودایی، یهودی، روشنفکر، لامذهب،...که به پسوند و صفت ارتدکس متصف است، تفاوتی نیست. ارتدکس، تمامیت خواهی تنزّه طلب است که در عین رنجبار بودن زندگی اش، راحت زندگی می کند. زیر پایش محکم است، او در میان زمین و آسمان معلق نیست و چو بید بر سر ایمان خویش نمی لرزد.
ارتدکس یک کشیش بالقوه است. طنین صدایش بی لرزش و ضرباهنگ گام هایش استوار است. ایمان خدشه ناپذیر او تفتیش هر عقیده و داغ هر صلیبی را موجه می کند. ثبات او پایه و مایۀ اشرافیت رفتاری اوست، چه او خود، مناسک است. دیالکتیک درونی او و باورهایش موجب می گردد تا نتوان میان این گزارۀ مهم تمایز قائل شد که: «او به ارزشها بها می دهد یا ارزشها با او بها می یابد». مغناطیس دو قطبی او عامل جذب سایر مغناطیس های همنام و براده های ناچیز و دفع سایر مغناطیس هایی است که خود داعیۀ جذب دارند؛ یعنی ارتدکس های دیگر.
در نظام معنایی ارتدکس، بنیادگرایی یعنی زیستن در لایه های زیرین و پنهان با اصالت مطلق پایه های در خاک، دلبستگی به ستون های زمخت، فاقد ظرافت، صرف نظر از آنکه بر آن پایه ها بنایی استوار است یا نه؟ زمین لرزه ای سالهاست اجزاء زیستی را منهدم کرده است یا خیر؟ تناسبی میان پایه با سایر بخشها وجود دارد یا ندارد؟
-به اسماعیل خلیلی نگاه و نوشته شد. 13/6/85."
تعریض مقرر: آنتی تز ارتدکسی عشق است. ارتدکس هرگز عاشق نمی شود و اگر شد، او نیست. مسأله هماره «دیگری» است. پذیرش دیگری، نافی ارتدکسی، جذبه اش، ناهی ارتدکس وحضور یا وجود معنایی یا معنا بخش اش، ناقض و رافع ارتدکس است. عاشق، ارتدکس نیست.

هیچ نظری موجود نیست: